سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش را بجوید، [کوشش او [کفّاره گذشته اش باشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

قرآن کریم

 

توحید در اسماء وصفات را بعضی ها فقط توحید درصفات می نامند وآن رااینگونه معنا می کنند که صفات خداعین ذات خداست یعنی وقتی می گوییم خدا عالم است علم عین ذات خداست یا وقتی می گوییم خدا قادر است و یا حکیم است و........ قدرت و حکمت عین ذات خداست واین معنا بسیار مشهور است . باید توجه داشت که این طرز معنا با توحید سازگار نیست  زیرا  معنا و مفهوم علم وقدرت  و حکمت و اراده نسبت به هم متفاوت می باشند اگر چه این تفاوت اعتباری وانتزاعی هم باشد ، باز هم نسبتش به خداوند عالم صحیح نمی باشد در حالی که تفاوت این کلمات نسبت به هم حقیقی هستند واشکال در توحید بسیار سخت و سنگین خواهد شد .

بنابراین برای حل مشکل و بیان توحید واقعی باید گفت که :

اولا : بکار بردن اصطلاح توحید درصفات اصطلاح صحیحی نمی باشد وبه جای آن باید اصطلاح توحید دراسماء بکار گرفته شود .

درثانی : صریحا باید اعتراف کرد که خداوند صفت ندارد . برای بیان این دو مسئله مطالبی را در ذیل یادآورمی شویم :

 

توحید دراسماء :

بسیار روشن است که برای یک شی ممکن است اسمهای فراوانی باشد چون اسم به معنای علامت ونشانه است بنابراین یک وجود ممکن است اسمهای فراوانی باشد چون اسم به معنای علامت و نشانه است بنابراین یک وجود ممکن است دهها علامت ونشانه برای او باشد چنانچه درمیان انسان ها فراوان دیده میشود یک شخص دارای چند اسم است در چنین صورتی ذات آن شخص تعدد پیدا نمی کند در قرآن مجید سوره ی اعراف آیه 180 آمده است : (( ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها .... ))

برای خداوند  نام های نیکو فراوان وبهترین نامهاست پس شما او را بدان نامها بخوانید .

 

نکته ها :

1- با توجه به ضمیر (( او )) رابخوانید معلوم می شود که اسماء متعدند وهمه یک حقیقت را نشان می دهند

به خلاف صفات . بخصوص که طرفداران (( صفات  )) می گویند : این صفات  عین ذات خداست .( این نیاز به یک رشته بحثهایی دارد که نتیجه بخش آخر آن بی دلیل است و چون با توحید سازگار نیست باید بزور قبول کرد مسئله اسماء الهی خود بیان دیگری دارد که انشاء الله باید درآینده ذکر کنیم .

2- این که گفته شد خدا صفت ندارد سخنی است الهی ، چنانچه خداوند در قرآن مجید سوره ی انعام آیه ی 100 می فرماید : ((... سبحانه وتعا لی عمّا یصفون ))

  منزه وبرتراست خداوند از آنچه که به عنوان صفت او را وصف میکند این معنا در آیات دیگری از قرآن نیز آمده  است .

بنابراین از دیدگاه قرآن وصف خدا ممنوع است .

حضرت امیرالمومنین علی (( علیه السلام ))  در اول نهج البلاغه می فرماید :

(( آغاز دین معرفت خداست  وکمال معرفت  خدا پذیرش اوست وکمال پذیرش خدا  در توحید ویگانه دانستن اوست وکمال توحید خالص شدن برای خداست وعالیترین حد اخلاص این است که صفت را از خدا نفی کنیم وبگوئیم که او صفت ندارد ))  (( وکمال الاخلاص له نفی صفات عنه ))  ترجمه : (( کمال اخلاص برای خدا نفی کردن صفات برای خداست ))  .

زیرا هر صفتی نشان می دهد که غیر از موصوف خویش است وهر موصوفی گواهی می دهد که غیراز صفت خویش است . بنابراین هرکس خداوند پاک ومنزه از صفات را وصف کند وبرای اوصفتی قائل شود در حقیقت برایش همتا وقرین قرار داده است و کسی که برای او همتا قرار دهد در حقیقت خدا را تجزیه کرده است وآن کسی که اورا تجزیه کند وبرایش اجزا قرار دهد پس دسته کم او را دو چیز و دو وجود قرار داده است چون حداقل جزء داشتن دوئیت است وکسی که خدا را دو چیز و دو وجود بداند به او جاهل است .

(( وکما ل الاخلا ص نفی صفات  عنه لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف وشهاده کل موصوف انّه غیر الصفه ومن وصف الله سبحانه فقد قرنه ومن قرنه فقد جزئه ومن جزئه فقد ثناه ومن ثناه فقد جهله ومن جهله فقد اشارالیه ومن اشارالیه فقد حدّه ومن حدّ فقد عدّه ومن قال فیم فقد ضمنه ومن قال  ))

بنابرآنچه که از کلام امیرالمومنین علی (( علیه السلام )) استفاده می شود نفی صفت از خدا ضروری است ودرغیر این صورت آدمی به توحید نمی رسد .





  • کلمات کلیدی :

  • ::: یکشنبه 89/12/1 ::: ساعت 8:19 عصر :::   توسط محمدزاده 
    نظرات شما: نظر