سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آنان را طاعت دارید که در ناشناختنشان عذرى ندارید . [نهج البلاغه]
 

 

 

قرآن کریم

نگران و ناراحت گفت: حاج آقا دوستم تازگی‌ها مدل مو و لباسش عوض شده و دیگه اون پسر سنگین و باوقار سابق نیست! چیکار کنم؟

گفتم: چه عرض کنم؟ حرف حسابش چیه؟

گفت: میگه از این به بعد می‌خوام مثل فلان بازیگر و هنر پیشه زندگی کنم؛ احساس می‌کنم یه مدتی اینجوری باشم بد نیست!

گفتم: خودت فکر می‌کنی چرا اینجوری شده؟

گفت: چند وقته دوستای جدیدی پیدا کرده که به قول خودشون در قید و بند هیچی نیستن و می‌خوان آزاد باشن، میگه فعلاً الگوم اینان.

گفتم: عجب الگویی!! می‌دونی این الگوها خودشون بیشتر از ماهواره الگو می‌گیرن. این ماهواره چه خانواده‌هایی رو که از بین نبرده...

ماهواره

یک روز بعد از ازدواج حضرت زهرا و امیرالمؤمنین علیهما السلام، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از حضرت امیر علیه السلام سوال کردند: فاطمه را چگونه یافتی؟ فرمود: نِعْمَ‏ الْعَوْنُ‏ عَلَى‏ طَاعَةِ اللَّه‏. بهترین کمک کار برای بندگی خداوند.(بحار الأنوار، ج‏43، 117) 

وقتی مولای متقیان اینگونه در مورد بانوی دو عالم بفرمایند این فرمایش امام زمان علیه السلام به جان می‌نشیند: فی إبنَةِ رسُولِ اللهِ لِیَ أسوَهٌ حَسَنَةٌ. همانا در دختر رسول خدا براى من (امام زمان)، الگویى شایسته وجود دارد. (بحار الانوار، ج53، ص178، باب31، روایت نهم)

زندگی ما چقدر رنگ و بوی فاطمی و علوی دارد؟ رو سفیدیم؟ یا که...





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 92/1/6 ::: ساعت 1:41 عصر :::   توسط محمدزاده 
    نظرات شما: نظر
    آیت الله خوشوقت

    هر آنکه بگوید شناختمش و قدرش را دانستم، ادعایی بس بزرگ کرده است. شاید خیلی از افراد با شیرینی بیان و نفوذ کلامش آشنایی نداشتند و چند روزیست که به خاطر نبودش (خیلی خوشبینانه) مقداری از صحبتهای شیرین و نافذش را پخش می‌کنند و خیلی دیر فهمیدند (و شاید مثل من نفهمیدند) که عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت رحمة الله علیه کیست!

    حتما باید عالمی به رحمت خدا برود تا سخنرانی‌هایش را پخش کنند، آن هم برای چند روز کوتاه، باز هم فراموش می‌شود (و یا به فراموشی می‌سپرند) متاسفانه خیلی از افراد از حضور در مجالس سخنرانی همچون اساتیدی محروم هستند و یا اصلا نمی‌شناسند.

    بهتر نیست قبل از فقدان ایشان و دیگران این سخنرانی‌ها به صورت سلسله‌وار پخش شود؟! حتی کاش این حفظ آبرویشان برای پخش چند روزه‌ی سخنرانی‌ها ادامه داشت. احسنت که چقدر برای ساخت برنامه‌های دیگر هزینه می‌کنند و به فکر روح و جان و جسم و وقت مردمند!





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 92/1/6 ::: ساعت 1:39 عصر :::   توسط محمدزاده 
    نظرات شما: نظر
    ای بابا، من که متاهلم، ای بابا من که مذهبی‌ام، ای بابا من که سنی ازم گذشته. ای بابا دیگه داری سخت می‌گیری، ای بابا این حرفها دیگه از ما گذشته، ای بابا این وصله‌ها به ما نمی‌چسبه و ای بابا...

    وقتی هم خواهد رسید: ای بابا آخرش سرم به سنگ خورد! اما دیگر دیر است.

    نه به آتش می‌توان گفت نسوزان، نه به سنگ می‌توان گفت نَشکان، و نه به پنبه می‌توان گفت نسوز و نه به شیشه می‌توان گفت نشکن.

    متاهل باشی، سنی ازت گذشته باشه، مذهبی و با وجهه باشی، احساس تقوای شدید داشته باشی؛ بر سر پرتگاه ایستاده‌ای! شاید این تقوا با یک "تق" ساده "وا" شود. و چه ساده و راحت کلاه سر خود می‌گذاریم و با بهانه‌های مختلف به خود اطمینان می‌دهیم که اتفاقی نخواهد افتاد و چه تقوا و مواظبتی داریم! اما خدا می‌داند در کجا قدم می‌گذاریم! تاریخ چه تجربه‌های تلخی را به یادگار گذاشته است.

    تقوا

    رضایت شاهد و ناظر و حاکم در چیست؟!

    او که نبی بود تقوایش را مدیون ربّ خویش می‌دانست:

    وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ «یوسف/53»

    من هرگز خودم را تبرئه نمی‌کنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر می‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.

    پ.ن: وای بر ما وقتی که فکر کنیم در مسیر تقواییم ولی قدمگاهمان آتش است! إلهنا لاتکلنا إلی أنفسنا طرفة عین أبداً





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 92/1/6 ::: ساعت 1:37 عصر :::   توسط محمدزاده 
    نظرات شما: نظر
    حساب سرانگشتی

    قرار بود بروند مهمانی، به فرزندش گفته بود: فقط برنج و خورشت را می‌خوری! از نان و آب هم به هیچ عنوان نمی‌خوری! در خانه‌ی خودمان هم نان و آب پیدا می‌شود. ولی فرزندش همراه غذا آب می‌خورد. بیرون که آمدند او را به باد کتک و پس گردنی گرفت، گفت بابا! چرا می‌زنی؟ پدر گفت: مگر به تو نگفتم آب نخور؟ پسر گفت: پدر جان همراه غذا آب می‌خوردم تا جا برای خوردن غذای بیشتر باز شود! پدر باز شروع به کتک زدن کرد. پسر گفت: باز چرا می‌زنی؟ پدر گفت می‌زنم چون این نکته را باید به من هم می‌گفتی تا بیشتر بخوریم.

    آخر سال است و هر کسی به نوعی مشغول حساب و کتاب و سروسامان دادن به کارها و زندگیش است، بعضی از افراد خیلی اهل حساب و کتاب هستند و مواظبند چیزی از کفشان در نرود. با یک حساب سرانگشتی هر کسی میزان باخت در زندگی اش را متوجه می شود:

    در روز 17 رکعت می‌خوانیم و اگر هر رکعت یک دقیقه زمان ببرد، در طول روز 17 دقیقه می‌شود. تعقیبات را هم اضافه کنیم، سی دقیقه در روز برای نماز وقت می‌گذاریم. این زمان در طول یک سال 10950 دقیقه می‌شود. یعنی حدود هفت روز و نیم از سال را به خود اختصاص می‌دهد.

    اگر ماهی یک دعای کمیل یک ساعتی، یک زیارت عاشورای 30 دقیقه‌ای و یک دعای توسل 30 دقیقه‌ای داشته باشیم، در یک ماه تنها دو ساعت را به دعا اختصاص داده ایم و در سال فقط 24 ساعت یعنی یک روز را از ما خواهد گرفت.

    حال اگر روزی یک دعای فرج یک دقیقه ای و 14 صلوات یک دقیقه ای برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشیم، در ماه تنها یک ساعت زمان صرف کرده ایم که یک سال آن تنها نیمی از روز ما را به خود اختصاص داده است.

    نتیجه این حساب سرانگشتی این است که در طول یک سال (365روز) کمتر از 10 روز برای خداوند وقت می‌گذارم! تازه این مدت را هم با سختی و کسالت و خستگی سپری می‌کنم و سریع می‌خواهم تمام شود. اما ساعتها را با یک فیلم و سریال و ایتنرنت و بازی و... صرف می‌کنم بدون آنکه خسته شوم و بفهمم که چقدر زمان گذشته است.

    با هر نفس قدم سمت مرگ می‌گذارم و عمرم کوتاه می‌شود ولی هنوز مزرعه آخرتم خالیست.

    خدایا دلم نیاز به خانه تکانی دل دارد و شدید گرفتار است...





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 92/1/6 ::: ساعت 1:35 عصر :::   توسط محمدزاده 
    نظرات شما: نظر

    هر چند حــــال و روز  بیابان گــرفته ام

    اما  دوباره نغــمه ی باران گـــــرفته ام

     


    بغضی که بسته راه نقس را ز ره رسید

    حــــــرف زبان خویش به دندان گرفته ام

     

    او نوشت...

    -----------------------------------------------------------------------------------------------
    خود نوشت: حرف بغض که به میان می آید، دیگر دیوانگی هم برای قلم است.
    ...





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 92/1/6 ::: ساعت 1:29 عصر :::   توسط محمدزاده 
    نظرات شما: نظر
    <      1   2   3   4   5      >